لطفا چشماتونو ببندین و به این موزیک زیبا گوش کنید.
چشمارو می بندم می بندم خسته از رویت این روشنی مصنوعی
خسته از وزن نگاهی که به شب می ماند
گوش هارو می بندم می بندم
خسته از ناله ی خونین فصول خسته از بازی باران که به تب می ماند
کاش خواب میدیدم خواب خاطراتم را عکس محوی که به من می خندد
دلنشین صبح سپیدی که به هنگام طلوع داغیه عشق به خود میبند
چشمارو می بندم می بندم گوش هارو می بندم می بندم
امشب شب من تصویری از سراب است هر لحظه ی آب خالی تر از حباب است
دل شیدایی من سرگشته چون برگ خزان
داغی خاطرها خاکستر سرد زمان
ای کاش سقف من آبی کهکشان بود
آزادی من بهاری بی زمان بود
ای کاش
چشمارو می بندم می بندم
خسته از رویت این روشنی مصنوعی
خسته از وزن نگاهی که به شب می ماند
با تشکر علی یزدانی جو