این موزیک ویدئو که مشاهده میکنید برای آهنگ "دیشب" شهرزاد سپانلو از آلبوم"تو" هست این ویدئورو خودم درست کردم البته یه مقدار زمان برد چون دلم میخواست تصویرا به این اهنگ بخوره ولی امیدوارم خوشتون بیاد من ویدئورو درست کردم چون که واقعا این اهنگو دوست دارم شعر این آهنگ رو خود شهرزاد گفته و واقعا زیبا گفته و زیبا خونده امیدوارم از دیدن این موزیک ویدئو لذت ببرید با تشکر علی یزدانی جو
نقد و بررسی آلبوم "قصه ما" شهرزاد سپانلو توسط بر بال موسقی جالبه حتما بخونید فقط من با یک نقد این مجله موافق نیستم که راجب کاور سی دی صحبت کرده ینظر من کاور فوق العاده کلاسیک و شیکه و جای ایرادی نداره شهرزاد همیشه فوتوشوتهای خیلی خوبی ارائه داده اینم بدونید که این کاور توسط کمپانی آونگ به بازار ارائه شده که در اواسط سال 2001 این آلبوم به این کمپانی واگذار شد و عکسهای کاور سی دی کلا فرق کردن در کاور اول که خود شهرزاد در سال 2000 این البوم رو پخش کرد باز هم کاور روی سی دی فوق العاده زیبا و ساده بود البته این نظر منه بنظر من کارای شهرزاد کلا با خوانندهای لوس آنجلسی دیگه کاملا فرق داره برای خوندن روی عکس کلیلک کنید تا واضح بتونید بخونبد با تشکر علی یزدانی جو
این ویدئو که مشاهده میکنید اجرای گروه سیلوئت هست برای نوروز 1999 در تی وی طپش اسم اهنگ هست پلی به گذشته ها که موزیک ویدئو این اهنگ رو حتما دیدید این آهنگ از آلبوم آب آتش و خاک هست سیلوئت اول تشکیل شده بود از شهرزاد سپانلو مهرانا و شراره امیدوارم از دیدن این ویدئو لذت ببرید با تشکر علی یزدانی جو
متن آهنگ "دیشب" شهرزاد سپانلو از همین آلبوم آخرش "تو" خواب میدیدم دیشب کنار من بودی تو چشمای خستم نگاهت میتابید خواب میدیدم دیشب کنار من بودی تو خنده ی لباهام رنگ لبت رخشید تو بودی تو هستی همیشه توی رویا دیشب این بود زندگیه من دیشب این بود آخر قصه ی تو با من خواب میدیدم دیشب کنار من بودی یه شعله ی عشقت رنگ شبم بخشید خواب میدیدم دیشب کنار من بودی تو دستای گرمت عطر تنم پیچید تو بودی تو هستی همیشه توی رویا دیشب این بود زندگیه من دیشب این بود آخر قصه ی تو با من ستاره ها گم میشن تو آسمون آبی به من بگید اون کجاست این شب مهتابی ستاره ها گم میشن تو آسمون آبی به من بگید ای خوابا کی میشه اونا آفتابی تو بودی تو هستی همیشه توی رویا دیشب این بود زندگیه من دیشب این بود آخر قصه ی تو با من دیشب این بود زندگیه من دیشب این بود آخر قصه ی تو با من این آهنگو حتما گوش کنید یکی از اهنگهای مورد علاقه ی منه واقعا آهنگ قشنگیه تصمیم گرفتم متن این اهنگو برای شما دوستان عزیز بذارم البته همه ی اهنگهای این البومو دوست دارم ولی خب اولین اهنگ مورد علاقم تو این آلبوم همین اهنگ دیشب هست که اولین ترک همین البوم هم هست امیدوارم لذت ببرید با تشکر علی یزدانی جو
قسمت دوم و آخر مصاحبه ی شهرزاد سپانلو با رادیو زمانه کل این متن توسط خود رادیو زمانه نوشته شده در ضمن من لینک صوتی این مصاحبه رو هم برا دانلود آپلود کردم حتما دانلود کنید چون شنیدن این مصاحبه خیلی خوبه و جالب
فکر میکنید، فضای کارهای شما برای صحنه هم مناسب است یا بیشتر کارهایی هستند که جالب است افراد روی سیدی در خانه یا در موقعیتهای خصوصیتر گوش کنند؟ نه، اتفاقاً برای صحنه خیلی مناسب است. ولی باید فکر کرد که اگر قرار باشد کنسرت مشترکی گذاشته شود، چه خوانندههایی را باید با من آورد. فکر میکنم برای برنامهگذاران این دردسری است که چه کسی را بیاورند که شیوه کارش با من تفاوت خیلی زیادی نداشته باشد. فکر میکنید، مهمترین تفاوت کار شما با دیگر خوانندگان ایرانی که در لوس آنجلس هستند، چیست که این مشکل را برای برپایی کنسرت مشترک پدید میآورد؟ اسطورههایی مانند ابی، داریوش، گوگوش و… قاعدتا میتوانند با هر کسی کنسرت بگذارند. آنها تیپ خود را دارند و اصلا مشکلی نیست. ولی با بقیهی دوستان جوانتر، مشکل اینجاست که موسیقی آنها بیشتر جنبهی پارتی و رقص دارد و برای کسانی که به دیدن اینگونه برنامهها میروند، ممکن است گوش دادن به آهنگهای من که مقداری حالت جاز و آرامتری دارد، عجیب به نظر برسد. البته چون تا به حال این کار را انجام ندادهام، نمیدانم؛ شاید هم خوب از آب دربیاید. اما وقتی در لس آنجلس خودم به تنهایی برنامه گذاشتهام، به نظرم، موسیقی بسیار زیبا روی صحنه اجرا میشد و مردم هم از آن خیلی استقبال کردند. برای همین، من شخصاً خیلی دوست دارم این کارها را روی صحنه بیاورم و اجرا کنم، ولی دوست دارم با حالت درستی باشد. پدر شما، محمد علی سپانلو، از شاعران مطرح معاصر ایران است. کار ادبی پدرتان چقدر در کار موسیقی شما تاثیر گذاشته است؟ آنقدر کار ادبی پدرم نیست که روی من تاثیر گذاشته، بلکه بزرگ شدن در خانوادهای است که پدر محمد علی سپانلو و مادر پرتو نوری علا است و دوستان دوروبرمان هم همه شعرای مشهور و اهل ادب بودند؛ بسیار مشکل پسند بودند و عادت داشتند کارهای عام را مسخره کنند. امیدوارم این به کسی برنخورد. من در چنین فضایی بزرگ شدم و خود من هم هر کاری میکنم، انگار صدای اینطور آدمها در گوشام است که مثلا: چرا اینجوری میخوانی؟ این چهجور آهنگی است؟ این چهجور شعری است؟ به ویژه ترانه. از یک نظر بسیار خوب است. برای این که آدم بیشتر مواظب است و مخاطبش را باید خیلی جدیتر بگیرد. بعضیها فکر میکنند هرچه بخوانند و بگویند، مخاطب خوشاش میآید. ولی نه، مردم خیلی زرنگتر از این حرفها هستند. باید بیشتر برای آنها ارزش قائل شد. ولی از یک نظر هم، آدم کمکارتر و سختگیرتر میشود. شنیده بودم که یک نفر پشت سر من گفته بود که: «این خانم اگر به خاطر پدرش نبود، اصلا در کار موسیقی به جایی نمیرسید». ولی به نظر من، اتفاقاً داشتن پدری مانند سپانلو یا مادری مثل پرتو نوری علا، کار مرا از جنبه هایی سختتر کرده است. برای این که در خودم همیشه یک حالت حساسیت دارم و این برای من کار را مقداری سختتر کرده است. وقتی که در گروه سیلوئت شروع به کار کردم که کارمان خیلی هم گرفت، کسی نمیدانست پدر و مادر من چه کسانی هستند و اتفاقا انگار سادهتر میتوانستم کار کنم. اما بعد با ترانهی «میرداماد» خیلی این قضیه مطرح شد و روی من بیشتر محدودیت آمد تا پیش از اینکه با پدرم کار کنم. یک خوانندهی ایرانی که در خارج از ایران زندگی میکند، اگر بخواهد این سبک شعر و موسیقی را در چارچوبی که به آن اعتقاد دارد ارائه کند، میتواند با کار خوانندگیاش اینجا زندگی کند؟ نه، از نظر مالی نمیتواند. البته شاید من پشتکارم کم است. برای این که به نظر من، کسانی که این جور موسیقی و کلام را میپسندند، زیاد هستند و حتا حاضرند برای آن خرج کنند، به کنسرت خوانندهی چنین موسیقیای بروند و یا آلبومها را خریداری کنند. فقط باید خیلی سنگین کارها را تبلیغ کرد و من شخصاً، شاید آن پشتکار لازم را نداشتم و این کار بیشتر برایم این حالت را داشته که خودم دارم از آن لذت میبرم. حس میکنم، اگر یک نفر واقعاً بخواهد، میتواند این موسیقی را به گوش مردم برساند و به اندازهی کافی طرفدار پیدا کند که بتواند زندگیاش را بچرخاند اما نه این که خیلی زندگی لوکسی داشته باشد، تنها میتواند زندگیاش را بچرخاند. شما خودتان چطور زندگی میکنید؟ در کنار موسیقی، فعالیت دیگری هم دارید؟ قبل از این که ازدواج کنم، در همان دانشگاه یوسیالای که لیسانس گرفتم، ماندم و کار میکردم. پس از ازدواج هم همینطور. اما بعد از بدنیا آمدن بچهی اولام، شوهرم گفت که دیگر کار نکن، بیشتر به بچه و کارهای موسیقیات برس… این صحبت شما، فکر کنم طرفداران حقوق زن را خیلی عصبانی کند! نه، او هم پا به پای من از بچهها نگهداری میکند. پزشک است و اساساً شغلاش طوری است که از خانه کار میکند. به من هم نگفت که مجبوری و باید خانه بشینی و از بچهها نگهداری کنی. راستش را بخواهید، من از خدا میخواستم که مدتی کار نکنم، چون تا آنجایی که یادم است، از پانزده سالگی کار میکردم، مدرسه میرفتم. اشعاری که در ترانهی «اعتراض» میخوانم واقعاً شرح حال زندگی من است. من هم نیاز داشتیم که مقداری به خودم برسم. ضمناً به نظر من، وقتی آدم بچهدار میشود، خیلی خوب است که یا پدر یا مادر تا جایی که امکان دارد، بالای سر بچهها باشد. همسرتان چقدر در کارهایی که میخوانید موثر هستند؟ از چه نظر؟ از این نظر که من چه نوع ترانههایی انتخاب میکنم؟ از همه نظر، از این که چه کارهایی میخوانید؟ چطور ویدئو ضبط میکنید؟ احساسی که در اجرایتان هست... از هر نظر! شوهرم و من، هر دو آدمهای بسیار لیبرالی هستیم. به هیچوجه من با کسی که بخواهد به من بگوید اینجوری بخوان یا این لباس را نپوش و… غیرممکن بود ازدواج کنم. خودم همهی تصمیمها را میگیرم. زیاد هم دوست ندارم از این ور و آن ورنظر بشنوم. برای این که فکر میکنم، تصمیمهایم خوب است. ولی خُب، گاهی وقتها نظر همسرم را میپرسم که کدام ترانهها به نظرش جالبتر هستند و این جور چیزها. ولی خوشبختانه، اصلاً او تیپ مردی نیست که بگوید ترانهی عاشقانه نخوان، چون ما با هم ازدواج کردهایم. اصلا کاری به این کارها ندارد و خدا را شکر! اصلاً نمیتوان روی کسی که در کار خواندن و موسیقی است، چنین سانسوری اعمال کرد. ولی خودم، از نظر پوشیدگی و لباس، شاید چون تا سیزده سالگی در ایران زندگی میکردم و حجاب و روسری میپوشیدیم، ناخودآگاه روی من تاثیر گذاشته است. اصلا هم نمیفهمم چرا کسی که دارد میخواند، حتماً باید لختی لباس بپوشد. من شخصاً این را نمیفهمم. این میتواند عقیدهی شخصی یک نفر باشد. شاید کسی دوست داشته باشد، جور خاصی لباس بپوشد، ولی این که فکر کنیم با لختی پوشیدن میتوانیم آهنگمان را بیشتر بفروشیم، برای من ناراحت کننده است. برای همین، کاری را که خودم علاقه دارم انجام میدهم. بیشتر دوست دارم در مورد مسایل اجتماعی و راجع به مسایلی که ایرانیها در زندگی با آن روبرو هستند بخوانم. در مورد نوع اجرا هم آنچه را که حقیقت خودم هست و با آن راحت هستم، انجام میدهم
امیدوارم از این مصاحبه ی زیبا لذت برده باشید روی گفتگوی شهرزاد سپانلو با رادیو زمانه کلیک کیند و میتونید این مصاحبه رو دانلود کنید و گوش کنید کل این مصاحبه 20 دقیقه هست ولی حجمش کمه و میشه راحت دانلود کنیدبا تشکر علی یزدانی جو